ویترویوس سه مرتبه برای معماری قائل است: سودمندی، پایداری و ایستایی. از مجموع آن چه که در تعریف یک طراحی معماری صحیح از گذشته تا به حال بیان شده است و براساس آنچه که در طراحی سازه به عنوان اهداف نهایی در نظر گرفته میشود، میتوان نتیجه گرفت اساساً یک طرح خوب واجد سه مشخصه سادگی1، وحدت2 و ضرورت3 میباشد. از سوی دیگر نیازهای اصلی که یک سیستم سازهای باید به آن پاسخ دهد شامل عمل کرد4، ایمنی5 و اقتصاد6 میباشد. میزان موفقیت ساختمان در تحقق این نیازها را میتوان با توجه به مشخصههای بیان شده مورد بررسی قرارداد. بدین ترتیب طرحی که نیازهای کاربردی را به طور عملی و نیز اقتصادی تامین مینماید، فقط به حداقل انتظاراتی که ازیک طرح وجود دارد پاسخ داده است. این مقاله نشان دهنده آن است که گرچه هدف طراحی سازه ایجاد فرمهای سازهای است که ضمن تامین نیازهای کاربردی، بارهای وارد بر ساختمان را با اقتصادیترین روشها و بالاترین بازده سازهای تحمل نمایند، اما هدف طراحی سازه باید علاوه بر دستیابی به نتایج فوق ایجاد فرمهای ساختمانی باشد که هم از لحاظ عملکردی و هم از نظر زیبایی شناسی تامین کننده معیارهای مورد نظر باشند. این تحقیق نشان میدهد که در مشارکت و همکاری تنگاتنگ میان معماران و مهندسین سازه وظیفه مهندسان ساختمان ارائه طرحهایی است که از هر دو جنبه پایداری و زیبایی شناسی واجد شرایط لازم باشند به طوری که سازه مکمل حس زیبایی شناسی معماری بوده و صرفاً کاربردی و ارزان نباشد. براساس این تحقیق معمار و مهندس ساختمان باید در تمام مراحل طراحی ساختمان، از مراحل اولیه که طرح در حد مفاهیم اولیه در ذهن معمار تجسم می یابد تا مراحل طراحی تفصیلی و اجرا همکاری و مشارکت بسیار نزدیک با یکدیگر داشته باشند. در این تحقیق با استفاده از مطالعات نظری، بررسی تحلیلی تحقیقات انجام شده قبلی در این زمینه و نقد دیدگاه های مختلف در زمینه معماری و مهندسی ساختمان نحوه استفاده دانش مهندسی سازه در زمینه خلق مفاهیم تازه و ایجاد فرمهای سازهای بدیع با استفاده از مصالح ساختمانی جدید و بهرهگیری از اتصالات مناسب سازه ای بیان میشود و نهایتاً نقش هنر مهندسی سازه در شکلگیری فرمهای بدیع در معماری امروز جهان و ضرورت تحول در آموزش معماری در مهندسی عمران در راستای تحقق این هدف بصورت تحلیلی تبیین می شود.